حنانه حنانه ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

برای دخترم

آرمیتا

آرمیتا بباف موهاتو تا همه نگات کنن همه ی فرشته های آسمون صدات کنن هی بزن چرخ، بزن چرخ، بشین روی چمن تا که گنجیشکا بیان گریه رو شونه هات کنن توی چشمای سیاهت پر خنده پر اشک چی میشد گلوله ها نگا به گریه هات کنن می دونی نقاشی هات تاریخ کشورم میشن یه روزی میاد که قهرمان قصه هات کنن آرمیتا اطلسی ها میخوان بیان رو دامنت خودشونو قربون حالت خنده هات کنن دوس دارم بالا بری بالاتر از ستاره ها هی بری بالاترو زمینیا نگات کنن شک نکن یه روز میاد...یه روز که خنده های تو همه ی قاتلای دنیا رو کیش و مات کنن آرمیتا موهاتو کوتاه نکنی! کبوترا اومدن لونه توی قشنگی موهات کنن تو می خوای حضرت آقا رو "پدر" خطاب کنی حضرت آقا میخوان تو ر...
18 مهر 1391

دندووووون

دندون سمت چپ حنانه جان یک هفته بعد از دندون سمت راستش به دنیا اومد. پس دوباره هوراااااااااااااا اینم عکس آش دندونی   ...
15 مهر 1391

گاهی خسته، همیشه عاشق

مروارید کوچولویت انگار قصد ندارد بیرون بیاید، خارش لثه ات کلافه ات کرده، گاهی از بس کلافه می شوی شروع به جیغ زدن می کنی، پشه ها دوباره اذیتت کرده اند، هر چه فکر می کنیم نمی دانیم واقعا پشه ها از کجا می آیند داخل خانه، برای اولین بار سرما خورده ای، موقع خواب نمی توانی راحت نفس بکشی، هر چند دقیقه یک بار بیدار می شوی، خواب های من و بابا مصطفی یت تکه پاره شده است، بعضی شب ها شاید ده بار بیدار شویم، این روزها مدام غر می زنی و بهانه می گیری، شاید در روز نتوانیم ده دقیقه هم تو را به حال خودت بگذاریم، باید مدام یکیمان کنارت باشد، منو بابا مصطفی هم سرما خورده ایم، گاهی از بی خوابی سرم گیج می رود و گاهی دلم می خواهد گریه کنم.... می دانی... مادر ها هم ...
1 مهر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای دخترم می باشد